الگوی سلامت

لازم است از طرح تحول نظام سلامت صیانت شود. مقام معظم رهبری

الگوی سلامت

لازم است از طرح تحول نظام سلامت صیانت شود. مقام معظم رهبری

سومین جشنواره جنات

سومین جشنواره جنات برگزار می شود/ برگزاری نشستهای تخصصی

سومین جشنواره جنات با موضوع انقلاب ۱۴۴۰ ساله با هدف معرفی دست آوردها و چالش های مشابه انقلاب نبوی و انقلاب اسلامی اقدام به فراخوان آثار می کند.

به گزارش خبرنگار مهر، به مناسبت تقارن سال ۱۴۴۰ هجری قمری با ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی، سومین جشنواره جنات با موضوع انقلاب ۱۴۴۰ ساله با هدف معرفی دست آوردها و چالش های مشابه انقلاب نبوی و انقلاب اسلامی اقدام به فراخوان آثار می کند.

موضوعات:
دست آوردهای انقلاب اسلامی در حوزه های:
•  علمی- فرهنگی
•  سیاسی- اجتماعی
•  اقتصادی- معیشتی
•  امنیتی- نظامی

در همین راستا، به منظور آشنایی بیشتر مبلغان و فعالان رسانه ای با موضوعات محتوایی جشنواره، نشست های تخصصی به شرح ذیل در نظر گرفته شده است:
نشست بررسی دست آوردها و چالش های مشابه انقلاب نبوی و انقلاب اسلامی در حوزه علمی- فرهنگی/ حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه / چهارشنبه ۱۴ آذرماه، از ساعت ۱۸ الی ۲۱
نشست بررسی دست آوردها و چالش های مشابه انقلاب نبوی و انقلاب اسلامی در حوزه امنیتی- نظامی/ حجت الاسلام والمسلمین محمدمهدی بهداروند/ پنج شنبه ۱۵ آذر ماه از ساعت ۹ الی ۱۲
نشست بررسی دست آوردها و چالش های مشابه انقلاب نبوی و انقلاب اسلامی در حوزه اقتصادی- معیشتی/ محمدجواد توکلی/ چهارشنبه ۲۱ آذرماه از ساعت ۱۸ الی ۲۱
نشست بررسی دست آوردها و چالش های مشابه انقلاب نبوی و انقلاب اسلامی در حوزه سیاسی- اجتماعی/ حجت الاسلام والمسلمین محسن الویری / پنج شنبه ۲۲ آذر ماه از ساعت ۹ الی ۱۲

آثار ارسالی در قالب های زیر ارائه می شود:
متن: داستان کوتاه، داستانک و شعر
گرافیک: پوستر، اینفوگرافی، عکس نوشته و کمیک استریپ
فیلم و صوت: کلیت صوتی و تصویری، موشن گرافی، انیمیشن
نرم افزار و بازی: ویندوز، وب، اندروید و ios

جوایز:
۳ نفر اول: هریک جایزه نقدی به ارزش ۲۰ میلیون ریال
۳ نفر دوم: هریک جایزه نقدی به ارزش ۱۵ میلیون ریال
۳ نفر سوم: هریک جایزه نقدی به ارزش ۱۰ میلیون ریال
۵ نفر شایسته تقدیر: هریک جایزه نقدی به ارزش ۵ میلیون ریال

زمان ارسال آثار:
از ۱۰ آذرماه الی ۳۰ دی ماه

ابعاد مختلف مهدویت در اسلام کدامند؟

امام زمان

این سؤال در واقع یک پرسش از موضوع عام است که پرداختن به آن در جای خود نیاز به بسط کلام و بحث تفصیلی دارد آنچه در این جا در حد یک پاسخ کوتاه و فشرده می توان اشاره کرد این است که در بحث علل و فلسفه مهدویت و شناخت مبانی عقیدتی آن، باید توجه داشت که اسلام ره آوردی است وحیانی و حقیقتی است آسمانی و ملکوتی که با ظهور خاتم پیامبران حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ به بشریت هدیه شده است تا به عنوان برنامة دائمی، عهده دار رشد و تعالی بشر در همة شؤونات کمالی باشد و زمینه ای نجات و سعادت دنیوی و اخروی انسان را فراهم سازد.

ظهور اسلام با بعثت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در دو ساحت: ظهوری و بطونی، نمودار می باشد. ساحت ظهوری آن "نبوت"است و ساحت بطونی آن "ولایت" اولی با مبعث وجود مقدس ختمی مرتبت در صدر تاریخ اسلام ختم یافته اما دومی یعنی ساحت ولائی اسلام جاویدانه و باقی است و در وجود امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ و جانشینان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ استمار دارد که مهدی موعود (عج) آخرین آنان و خاتم ولایت می باشد.

ادوار تاریخی که از آدم ـ علیه السّلام ـ تا خاتم می باید تحقق می یافت هنوز کامل نگردیده تا طومار عالم برچیده شود و تاریخ پایان یابد بلکه "این ساحت با ظهور آن یگانة دوران، عصر شکوفای تاریخ بشر آغاز می گردد. بر خلاف دیدگاه کودکانه امثال فکویاما که با دیدن رونق نسبی تمدن غرب در عصر مدرنیته، نماد لیبرال دموکراسی را به عنوان آخرین نسخة تکامل ایدئولوژیکی و پایان تاریخ پنداشته اند. در تفکر اسلامی تحولات صنعتی و تکنیکی زمینه و تمهیدی است برای درک و توجه به آن عصر موعود و نقطة پایان بلندای تاریخ بشر فقط با تحقق جامعه آرمانی دخیرة الهی، قابل بررسی است و الا تاریخ ناقص خواهد بود.

 

با توجه به آنچه اشاره شد در این جا لازم است نکاتی در رابطه با اصالت مبانی مهدویت در اسلام بطور اجمال اشاره نمود و این بحث را از چند بعد مورد توجه قرار داد:

1. بعد عقیدتی کلامی

موضوع مهدویت یک عقیده ای کاملاً اسلامی است که ریشه های ثابت آن در کتاب و سنت صحیح و متواتر، قرار دارد. آیاتی

از قرآن مجید و حجم هنگفتی از احادیث و اخبار در این خصوص، چنان این عقیده را تحکیم و استوار نموه است که حتی انکار آن مانند انکار اصل رسالت و نبوت ـ در بعضی روایات کفر شمرده شده است. به همین جهت اصل مهدویت و ظهور حضرت مهدی در آخرالزمان در میان مسلمانان یک مسئله اتفاقی و بدیهی محسوب می شود. دلائل روایی این بحث که به وسیلة صحابه از زبان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده است در منابع معتبر حدیثی فریقین ثبت و ضبط گردیده است.[3] و لذا این مسئله مانند دیگر مسائل اتفاقی و بدیهی اسلامی، نیاز به اثبات ندارد.

ظهور اسلام با بعثت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در دو ساحت: ظهوری و بطونی، نمودار می باشد. ساحت ظهوری آن "نبوت"است و ساحت بطونی آن "ولایت" اولی با مبعث وجود مقدس ختمی مرتبت در صدر تاریخ اسلام ختم یافته اما دومی یعنی ساحت ولائی اسلام جاویدانه و باقی است و در وجود امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ و جانشینان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ استمار دارد که مهدی موعود (عج) آخرین آنان و خاتم ولایت می باشد

2. بعد فطری:

خلاصه و حقیقت مهدویت منتهی شدن مسیر جوامع جهان به سوی جامعه واحد دارای سعادت و امنیت و رفاه عمومی و تعاون و همکاری و همبستگی همگانی و عدل جهانی و نجات مستضعفین و نابودی مستکبرین و خلافت شایستگان مؤمنین به رهبری یک رادمرد الهی است که موعود انبیا و ادیان و دوازدهمین وحی و خلیفه پیغمبر آخرالزمان است.[4]

روشن است که رسیدن به چنین مقصدی و دریافتن این محتوا و این هدف و این پایان و عاقبت، مطلوب هر فطرت و خواستة وجدان هر انسان حق طلب است.

پایان یافتن سلطة ظالمان و استقرار نظام مبتنی بر امنیت فراگیر و عدل جهانی، آرزوی فطری هر فرد است به راستی چه کسی است که از نابودی طاغوتیان و کاخ نشینان سیاه و سفید که تمام جهان صرفاً برای خود می خواهند و از خونابة دل صدها میلیون انسان بی پناه، شراب مستی می نوشند، شاد نشوند و از برچیده شدن طومار جباران خونخوار، احساس آرامش ننمایند؟؟ البته بنیان حرکت عالم نیز در راستای این خواست فطری سامان داده شده است و بر اساس سنت الهی جامعه بشری در روند تدریجی رو بتکامل خویش، خود را برای استقبال از یک تصفیة وسیع و بنیایدین، آماده می کنند تا چنین تحولی بزرگ و شگرفی را در خود پذیرا باشد. در دور نمای چنین فرایندی مظاهر ظلم و تزویر مجالی برای ماندن نخواهند یافت زیرا با آمدن حق جا برای باطل نمی ماند.

3. بعد عقلانی

مهم ترین معیار صحت یک تفکر و عقیده ای، عقلانیت و خردپذیری آن است، اعتقاد به مهدویت در اسلام از این نظر نیز بر مبانی معقول و منطقی اسوار است این بحث ضمن دارا بودن دلائل مستحکم نقلی و وحیانی که مقتضی اثبات مسئله می باشد، هیچ منبع عقلی و تبعات تعارض آمیز عقلائی را به همراه ندارد. البته دلائل عقلی این بحث در قالب قاعدة لطف، لزوم واسطه فیض و... در جای خود تفصیلاًقابل طرح است که در اینجا مجال ذکر آن نمی باشد.

با چنین نگاهی هر اندیشمند خردورزی نه تنها نسبت به امکان عقلانی اصل موضوع، تردید روا نمی داند بلکه از جهت وقوعی نیز واقعیت داشتن وجود حضرت مهدی (عج) و غیبت او و اقعیت یافتن ظهور آن حضرت و استقرار نظام عدل جهانی آن حضرت را در فراسوی حرکت تمدنی جامعه بشری نیز تصدیق می نمایند. اساساً نفس همگانی بودن اعتقاد به منجی در میان پیروان ادیان و ملل و نحل و اتفاق نظر مسلمانان در این خصوص، خود دلیل روشن بر جایگاه و اعتبار عقلانی این اصل اسلامی می باشد که از هرگونه تردید و انکاری مصون مانده است گرچه خصوصیات و جزئیات آن محل اختلاف است.

مطالعة صدها کتاب و رساله ای که از یازده قرن پیش تاکنون در این موضوع نوشته شده است. ابتنای این عقیده را بر مبنای صحیح و معقول و مصادری اصیل اسلامی، روشن می سازد. وجود این منابع معتبر و مبانی قطعی چنان این عقیده را از هرگونه تشکیک و انکار، تضمین و مصونیت بخشیده است که حتی در مقام رد دعوی کسانی که مدعی مهدویت بوده اند، کسی نتوانسته است اصل عقیده به مهدویت را مورد تردید قرار دهد بلکه مدعیان دروغین و متمهدیان را به دلیل واجد نبودن علائم و اوصافی که برای مهدی (عج) ذکر شده است رد می کردند. زیرا انکار اصل مهدویت را مساوی با انکار مبانی و مآخذ محکم اصول و فروع اسلامی می دیدند.

موضوع مهدویت یک عقیده ای کاملاً اسلامی است که ریشه های ثابت آن در کتاب و سنت صحیح و متواتر، قرار دارد. آیاتی از قرآن مجید و حجم هنگفتی از احادیث و اخبار در این خصوص، چنان این عقیده را تحکیم و استوار نموه است که حتی انکار آن مانند انکار اصل رسالت و نبوت ـ در بعضی روایات کفر شمرده شده است

4. بعد توحیدی

هستة مرکز و محوری اصلی تمامی مسائل اعتقادی و تربیتی و برنامه های سیاسی ـ اجتماعی، ایمان به وحدانیت و یگانگی و بندگی خداوند متعال است. قرآن کریم نیز هدف نهانی حکومت اسلامی را تحقق جامعه توحیدی که در آن اثری از شرک و نفاق وجود نداشته باشد، اعلام نموده است.[7]

قبول و التزام به نظامات و قوانین که منبع و مبنای شرعی و اعتبار الهی ندارد ـ خواه در امور عبادی باشد و یا در امور سیاسی و مالی و.. پرستش طاغوت و خصوصاً و یا مقام و هیئت و مرجعی است که آن قوانین را وضع کرده اند بر همین اساس نظامات غیر الهی تحت عنوان هر رژیمی باشد مشروعیت حکومت ندارند چه استبدادی باشد و چه در قالب نظام موروثی سلطنتی و یا در شکل دموکراسی مردمی و یا اشکال دیگر. تفکر مهدویت تجلیگاه نظام توحیدی اسلام است که در آن اهداف توحیدی حکومت نظیر: وحدت نظام سیاسی، حکومتی، وحدت قانون، وحدت دین و عقیده و مرام، وحدت و همبستگی جغرافیایی و اقلیمی و... همه و همه تبلور تام دارد مهم ترین هدف در دعوت و مبارزات انبیاء عموماً و پیام خاص قرآن کریم خصوصاً تحقق جامعه توحیدی خدا محور و پیاده کردن ارزش های الهی در همة ابعاد آن می باشد. بدون شک این هدف دیرینه و الهی تنها با دست با کفایت حضرت بقیة الله ـ ارواح العالیمن له الفدا ـ قابل انجام است او که نوید امن و امان را در پهنة گیتی و جغرافیای جهانی به ارمغان می آورد. تنها در پرتو دولت کریمة او است که توحید و عدالت فراگیر می گردد. و اگر جهان تشنة عدالت و امنیت است عدالت و امنیت نیز بی تابانه قدوم آن پرچمدار بزرگ توحید را به انتظار نشسته است.

نتیجه اینکه: بعد عقلانی و ریشة فطری باور داشت مهدویت از یکسو. ابتنای این مسئله بر مبانی وحیانی آیات قرآن و سنت قطعی از سوی دیگر. ضرورت پاسخگویی به ایده آلهای فطری و تاریخی در رسیدن به مرحلة مدینة فاضله و تشکیل جامعه عدل توحیدی از سوی سوم موجب شده است که اعتقاد به مهدویت ضمن اینکه از محکمات اصول اسلامی به شمار می آید اساسی ترین دغدغه دینی و رسالت اسلامی نیز محسوب شود که بارور شدن آن پیامدهای فوق العاده مبارکی را برای کل بشریت خواهند داشت.

 

پی نوشت:

1- از جمله آیاتی که موضوع مهدویت پرداخته و در منابع روایی و تفسیر به حضرت مهدی(عج) تفسیر شده است می توان به آیات 55 نور 32 و 33 توبه، 28 فتح، 8 ـ 9 صف، 5 قصص، 7 انفال، 56 مائده و... اشاره نمود.

2- امامت و مهدویت،آیت الله صافی، ج 2، مقالة عقیدة نجات بخش، ص 7، چاپ سوم 1378، انتشارات حضرت معصومه (س)

3- برای اطلاع بیشتر از منابع حدیثی اهل سنت و شیعه در این خصوص به دو کتاب ذیل مراجعه شود: کتاب در انتظار ققنوس. نوشته سید هاشم ثامر العمیدی، ترجمه مهدی علی زاده، ص 16 ـ 30 و کتاب خورشید مغرب محمد رضا حکیمی، ص 59 ـ 110.

4- امامت و مهدویت، ج 2، (مقالة اصالت مهدویت)، ص 19.

5- قل جاء الحق و زهق الباطل آن الباطل کان زهوقا، اسرا، 81.

6- امامت و مهدویت، ج 2، (مقالة اصالت مهدویت)، ص 17 ـ 18، با اندک تصرف.

7- سوره نور، آیة 55، "... یعبدوننی لا یشرکون بی شیئاً".


مهدویت از منظر اهل سنت

مهدویّت از دیدگاه اهل سنّت


اعتقاد به ظهور مصلح آخرالزمان که نامش «مهدى» و از اولاد پیامبر اسلام است، مورد اتّفاق همه فرقه هاى اسلامى است.


امام زمان (عج) ماه خورشید
 صاحب کتاب "عون المعبود" که شرح کتاب سنن ابى داوود است، مى نویسد:

بدان که در طول اعصار، مشهور بین همه اهل اسلام، این است که حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بیت(علیهم السلام) ظهور مى کند که دین را یارى، و عدل را آشکار مى کند... نامش، مهدى است و عیسى، بعد از مهدى یا هم زمان با مهدى، نزول، و او را در کشتن دجال یارى، و در نماز به او اقتدا مى کند.

احادیث مربوط به مهدى (عج) را عدّه اى از بزرگان آورده اند، از آن جمله است، ابوداوود، ترمذى، ابن ماجه، بزار، حاکم، طبرانى، ابویعلى. سند این احادیث، برخى، صحیح و برخى دیگر، حسن و یا ضعیف است.[1]

یکى دیگر از علماى اهل سنّت مى نویسد:

روایات فراوانى درباره ى مهدى (عج) وارد شده به حدّى که به حدّ تواتر مى رسد. این امر، در میان علماى اهل سنّت شیوع دارد، به گونه اى که از جمله معتقدات آنان به شمار مى آید.

نیز یکى دیگر از علماى اهل سنّت نوشته است:

احادیث مهدى(علیه السلام) به طرق گوناگون و متعدّد، از صحابه نقل، و بعد از آنان، از تابعان، نقل شده است، به گونه اى که مجموع آن ها، مفید علم قطعى است. به همین دلیل، ایمان به ظهور مهدى، واجب است، همان گونه اى که این وجوب، در نزد اهل علم ثابت بوده و در عقائد اهل سنت و جماعت، مدوّن شده است.[2]

اهل سنّت، کتاب هاى متعدّدى در گردآورى روایات مربوط به امام مهدى (عج) و این که در آخرالزمان شخصى به اسم مهدى ظهور خواهد کرد، نوشته اند. تا حدّى که من اطلاع دارم، اهل سنّت، بیش از سى کتاب در این باره تألیف کرده اند

ابن کثیر نیز در البدایه و النهایه مى گوید:

مهدى، در آخرالزمان مى آید و زمین را پر از عدل و قسط مى کند، همان گونه که پر از جور و ظلم شده است. ما، احادیث مربوط به مهدى را در جلد جداگانه اى گرد آوردیم، همان گونه که ابوداوود در سنن خود، کتاب جداگانه اى را به آن اختصاص داده است.[3]

از این مطالب که از بزرگان اهل سنّت نقل شد، معلوم مى شود که مسئله ى مهدویّت و اعتقاد به ظهور مهدى (عج) جزء عقاید ثابت اهل سنّت و جماعت است و احادیث مربوط به ظهور آن حضرت، در میان آنان، به حدّ تواتر رسیده است.

کتاب هاى متعدّد و متنوعى درباره ى ظهور آن حضرت از سوى علماى اهل سنّت تألیف شده است به گونه اى که شیخ محمّد ایروانى در کتاب الإمام المهدی مى نویسد:

اهل سنّت، کتاب هاى متعدّدى در گردآورى روایات مربوط به امام مهدى (عج) و این که در آخرالزمان شخصى به اسم مهدى ظهور خواهد کرد، نوشته اند. تا حدّى که من اطلاع دارم، اهل سنّت، بیش از سى کتاب در این باره تألیف کرده اند.[4]

مشهور بین همه ى اهل اسلام، این است که حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بیت(علیهم السلام) ظهور مى کند که دین را حمایت، و عدل را آشکار مى کند و مسلمانان از او پیروى مى کنند و او بر ممالک اسلامى استیلا مى یابد. آن شخص، مهدى نامیده مى شود

هر چند این مسئله، مورد اتّفاق اهل سنّت و شیعه است، امّا تعداد انگشت شمارى از اهل سنّت، احادیث مربوط به امام مهدى (عج) را ضعیف مى انگارند. مثلاً، ابن خلدون در تاریخ خود، این احادیث را ضعیف مى شمارد[5] و یا رشید رضا (مؤلف تفسیر المنار) در ذیل آیه ى سى و دوم سوره ى توبه، به ضعیف بودن احادیث مربوط به مهدویت اشاره مى کند.[6]البتّه، این دو، دلیلى بر ادعاى خود نیاورده اند و تنها به مطالبى واهى استناد کرده اند. سخنان آن دو، از سوى دیگر علماى اهل سنّت، به شدت ردّ شده است. و در تألیفات علماى شیعه نیز به آن دو پاسخ داده شده است.

خود ابن خلدون، در بیان عقیده ى مسلمانان در مورد امام مهدى(علیه السلام)مى نویسد:

مشهور بین همه ى اهل اسلام، این است که حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بیت(علیهم السلام) ظهور مى کند که دین را حمایت، و عدل را آشکار مى کند و مسلمانان از او پیروى مى کنند و او بر ممالک اسلامى استیلا مى یابد. آن شخص، مهدى نامیده مى شود[7].»

بنابراین، ضعیف شمردن احادیث از سوى وى خدشه اى بر اتّفاق نظر اهل سنّت در مورد ظهور مهدى (عج) وارد نمى کند زیرا، این اعتقاد، ناشى از کثرت احادیثى است که از طرق عامه نقل شده است. ما، در زیر، به ذکر برخى از کسانى که از این گونه احادیث را در کتاب هاى خود آورده اند، مى پردازیم، هر چند، تقریباً، مى توان ادعا کرد که تمام کتاب هاى معتبر حدیثى اهل سنّت، حدّاقل، چند مورد از احادیث امام مهدى (عج) را ذکر کرده اند:

1- ابن سعد (متوفى 230 هـ) 2- ابن ابى شیبه (متوفى 235 هـ)

3- احمد بن حنبل (متوفى 241 هـ) 4- بخارى (متوفى 273 هـ)

5- مسلم (متوفى 261 هـ) 6- ابن ماجه (متوفى 273)

7- ابوبکر اسکافى (متوفى 273 هـ) 8- ترمذى (متوفى 279 هـ)

9- طبرى (متوفى 380) 10- ابن قتیبه دینورى (متوفى 276)

11- بربهارى (متوفى 329) 12- حاکم نیشابورى (متوفى 405)

13- بیهقى (متوفى 458) 14- خطیب بغدادى (متوفى 463)

15- ابن اثیر جزرى (متوفى 606).[8]

 

اوصاف امام مهدى (عج) از دیدگاه اهل سنّت

اوصافى که در کتاب هاى اهل سنّت براى امام مهدى(علیه السلام) ذکر شده، بر گرفته از احادیثى است که آنان از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل مى کنند و در کلیات، با اوصاف ذکر شده در کتاب هاى علماى شیعه، فرقى ندارد. ما، در فصل هاى آینده، به آنها اشاره خواهیم کرد. در این قسمت، به ذکر چند روایت از کتاب هاى حدیثى اهل سنت، اکتفا مى کنیم:

1- عن النبى(صلى الله علیه وآله) أَنّه قال: «لا تذهب الدنیا حتّى یملک العرب رجلٌ من أهل بیتى یواطىء اسمه اسمی[9] دنیا به پایان نمى رسد، مگر آن که مردى از اهل بیت من که اسمش اسم من است، مالک عرب شود».

2- عن النبى(صلى الله علیه وآله): «لا تقوم الساعهُ حتّى تملأ الأرض ظلماً و جوراً و عدواناً ثم یخرج من أهل بیتى مَن یملأها قسطاً وعدلا کما ملئت ظلماً و جوراً[10] قیامت بر پا نمى شود تا این که زمین پر از ظلم و جور و دشمنى شود و سپس از اهل بیت من، شخصى ظهور مى کند که زمین را پر از عدل و قسط مى کند همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود».

عدّه اى از اهل سنّت، مدعى هستند که مهدى، همان عیسى بن مریم است و در این مورد، به خبرى واحد که از انس بن مالک نقل شده است، استناد مى کنند

3- عبدالله بن مسعود از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که آن حضرت فرمود:

«لو لم یبق من الدنیا یوم لطول الله ذالک الیوم حتّى یبعثَ فیه رجلا منّى أوْ من أهل بیتی یملأ الارض قسطاً وعدلا کما ملئت ظلماً و جوراً[11] اگر از دنیا، فقط یک روز باقى بماند، خداوند، آن روز را طولانى مى کند تا در آن روز، مردى از من یا از اهل بیت من، مبعوث شود و زمین را پر از قسط و عدل کند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده بود».

 

تفاوت مهدویّت از دیدگاه اهل سنّت با مهدویّت از دیدگاه شیعه

همان گونه که گفته شد، اهل سنّت، بالاتفاق، به مهدویّت معتقد هستند و به دلیل وجود روایت هاى متواتر، ظهور حضرت مهدى (عج) در آخرالزمان را جزء اعتقادات قطعى خود مى دانند، امّا برخلاف شیعه امامیه که معتقدند، امام مهدى (عج)، فرزند امام حسن عسکرى(علیه السلام) است و هم اکنون نیز زنده و غائب است، به چند گروه تقسیم مى شوند:

عدّه اى از اهل سنّت، مدعى هستند که مهدى، همان عیسى بن مریم است و در این مورد، به خبرى واحد که از انس بن مالک نقل شده است، استناد مى کنند.[12]

تعداد اندکى نیز مدعى هستند که مهدى، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدى استناد مى کنند که در کنزالعمال ذکر شده است.[13]

جمعى از آنان، همانند امامیه معتقدند، که امام مهدى (عج) از اولاد پیامبر(صلى الله علیه وآله) و فاطمه(س) است و حضرت عیسى نیز به هنگام ظهور امام مهدى (عج) به یارى او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد کرد

عده اى نیز معتقدند، مهدى از اولاد امام حسن مجتبى است و نه امام حسین(علیه السلام).[14]

گروهى مى گویند، پدر امام مهدى، هم نام پدر پیامبر اسلام است و چون نام پدر حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) عبدالله بود، پس مهدى بن حسن عسکرى(علیه السلام)نمى تواند مهدى موعود باشد. مستند این احتمال هم باز خبرى است که در کنزالعمال ذکر شده است.[15]

جمعى از آنان، همانند امامیه معتقدند، که امام مهدى (عج) از اولاد پیامبر(صلى الله علیه وآله) و فاطمه(س) است و حضرت عیسى نیز به هنگام ظهور امام مهدى (عج) به یارى او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد کرد، چنان که در روایت هاى متعدد آمده است: از ام سلمه نقل شده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: «المهدى من عترتى من ولد فاطمه[16] مهدى، از عترت من و از فرزندان فاطمه است».

جابر بن عبدالله از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که حضرت عیسى به هنگام ظهور مهدى (عج) نزول خواهد کرد.[17] عبدالله بن عمر مى گوید: «المهدى الذى ینزل علیه عیسى بن مریم و یصلى خلفه عیسى(علیه السلام)[18] مهدى، کسى است که عیسى بن مریم بر او نزول مى کند و پشت سر او نماز مى خواند».

این گروه، حدیثى را که مى گوید: «مهدى، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است»، قبول نمى کند. ذهبى مى گوید:

تفرد به محمّد بن الولید مولى بنى هاشم و کان یضع الحدیث[19]این حدیث را تنها محمّد بن ولید، آزاد کرده ى بنى هاشم گفته است. و او، جاعل حدیث بود.

البته این گروه نیز تولّد حضرت مهدى (عج) و غیبت او را قبول ندارند. ابن حجر ادعا مى کند: «همه مسلمانان غیر از امامیه، معتقدند که مهدى غیر از حجت (عج) است چون، غیبت یک شخص، آن هم با این مدّت طولانى، از خوارق عادات است...».[20]

در پاسخ گروه اخیر باید گفت:

اوّلا، روایات نبوى متعدّدى وجود دارد که امامان دوازده گانه را با نام هاى آنان به طور روشن معرفى کرده اند، پس سخن او، باطل است.

از ابن عباس روایت شده که شخصى یهودى به نام نعثل، نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد و سؤال هاى بسیارى را مطرح کرد. او، از اوصیا نیز پرسید.

 

پی نوشت ها :

 [1]. عون المعبود، (شرح سنن ابى داود)، ج 11، ص 362 (به نقل از الطریق الى المهدى المنتظر، سعید ایوب، ص 1).

[2]. نظم المتناثر فى الحدیث المتواتر، ص 226. (به نقل از الطریق الى المهدى المنتظر، ص 91).

[3]. البدایه و النهایه، ج 6، ص 281.

[4]. الإمام المهدى(علیه السلام)، شیخ محمد باقر ایروانى، ص 11.

[5]. تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 199.

[6]. تفسیر المنار، ج 10، ص 393، ج 9، ص 499 ـ 507.

[7]. تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 555، فصل 52.

[8]. در مورد کسانى که به ذکر احادیث مربوط به امام مهدى(علیه السلام)پرداخته اند، به: المهدی المنتظر فی الفکر الاسلامى، ص 26 ـ 29 مراجعه شود.

[9]. مسند احمد، ج 1، ص 377، ح 3563 الصواعق المحرقه، ص 249.

[10]. مسند احمد، ج 3، ص 36، ح 10920 کنزالعمال، ج 14، ص 271، ح 38691.

[11]. سنن ابى داود، ج 4، ص 106 و 107، ح 4282.

[12]. سنن ابن ماجه، کتاب الفتن، ح 4029.

[13]. کنزالعمال، ج 14، ص 264، ح 38663.

[14]. اطنار المنیف، ابن قیم جوزى، ص 151 (به نقل از الامام مهدى، میلانى، ص 21).

[15]. کنزالعمال، ج 14، ص 268، ح 38678.

[16]. السنن الوارده فی الفتن و غوائلها و الساعه و أشراطها، عثمان بن سعید المقرى، ج 5، ص 1057، نشر دارالعاصمه، ریاض، چاپ اوّل، 1416هـ.

[17]. همان، ج 6، ص 1237.

[18]. الفتن، ج 1، ص 373، نعیم بن حماد المروزى، مکتبه التوحید، قاهره، چاپ اوّل، 1412.

[19]. الصواعق المحرق، ابن حجر هیثمى، ج 2، ص 478، مؤسسه الرساله، بیروت، چاپ اوّل، 1997.

[20]. همان، ج 2، ص 482.

بخش مهدویت تبیان


منبع : 

چیستی مهدویت و موضوعات آن



بازدید : 850
منبع : موسوى نسب، جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (عج)

مهدویت یعنی اعتقاد به نهضت حتمی یک رهبر آسمانی از دودمان نبوی صلّی اللّه علیه و اله که پیش از پایان جهان، برای نجات آدمیان و تجدید حیات مادی و معنوی آنان به پا خاسته، و عدالت را در سراسر عالم گسترش می دهد. او که

مهدی علیه السّلام لقب دارد با ایجاد حکومت واحد جهانی، سراسر جهان را در پرتو تعالیم عدل گستر اسلام اداره می کند و تباهی ها، نابرابری ها، بیدادگری ها و نابسامانی ها را ریشه کن می سازد.

امّا موضوعات مهدویت: مهدویت تمام معارف مربوط به امام مهدی علیه السّلام به طور خاص و منجی موعود به طور عام را دربر می گیرد. به مسائلی از علوم اسلامی که دربرگیرنده مباحث امام زمان (عج) است، موضوعات مهدوی اطلاق می شود. برای مثال برخی از این موضوعات به شرح زیر است:

1- امام مهدی در قرآن: بررسی آیاتی که بر وجود امام یا قیام و حکومت ایشان دلالت دارد یا سایر مباحث مرتبط با حضرت مهدی (عج)؛

2- امام مهدی در روایات: بررسی روایاتی که درباره امام مهدی (عج) نقل شده است؛

3- دلایل عقلی و نقلی اثبات امام مهدی (عج): بحث از دلیل های عقلی و آیات و روایاتی که وجود امام را ثابت می کند؛

4- علل غیبت امام زمان (عج)؛

5- آثار و فواید امام غایب؛

6- انتظار و وظایف منتظران؛

7- علایم و شرایط ظهور؛

8- ویژگی های یاران و دولت مهدوی (عج)؛

9- اوضاع جهان قبل از ظهور؛

10- رجعت یا بازگشت مردگان به دنیا؛

11- بحث از دعاها و اماکن منسوب به امام؛

12- آسیب شناسی یا بررسی پیامدهای منفی؛

13- تاریخ عصر غیبت صغری و وضع شیعه در آن زمان؛

14- بحث از ولایت فقیه یا نیابت عام (عالمان دین) امام زمان در عصر غیبت کبری؛

15- جهانی شدن و حکومت واحد جهانی؛

16- مهدویت و مسائل جدید کلامی؛

و بسیاری از موضوعات دیگر.

معرفی منابع برای مطالعه بیشتر

1- کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق.

2- مکیال المکارم، محمد تقی اصفهانی.

3- منتخب الاثر، صافی گلپایگانی.

4- موسوعة الامام المهدی، سید محمد صدر.

مهدویت و جوان منتظر



جوانی و مهدویت / جوان منتظر، پویا و دارای فکر و برنامه‌ است
خبرگزاری شبستان: جوان منتظر، پویا و دارای فکر و برنامه‌ای است تا با بهره‌گیری از الگوهای قرآنی و به کار بستن آن در مراحل زندگی خود، زمینه‌ساز ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) باشد.

به گزارش خبرگزاری شبستان از رشت، بی‌ شک جوانان از مهم‌ترین سرمایه‌های یک جامعه به شمار می‌آیند، چون فطرت و طبیعت پاک جوانان همواره با هیجان و پویایی همراه است. جوانان، بازوی قدرتمند دفاع و سازندگی در هر جامعه و در تمام جوامع بشری، جوانان، سمبل نشاط و بالندگی هستند و با تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه خود رابطه مستقیم دارند. از این رو، جوانان، پیوسته مورد عنایت ویژه فرستادگان الهی و مصلحان بوده‌اند. اکثر یاران امام زمان(عجل الله تعالی فرجه شریف) جوانان هستند چرا که دارای ویژگی‌‌هایی هم‌ چون صفای باطن، زیباگرایی، شجاعت و شهامت، نوگرایی، وفاداری، آزادگی، فداکاری و... هستند که تمام این‌ ها در حکومت امام زمان (عجل الله تعال فرجه شریف) نمود می‌یابد. با حجت الاسلام سجاد کاظمی‌پور، استاد حوزه و دانشگاه، کارشناس ارشد علوم اسلامی به گفتگو نشستیم و ویژگی های مهدی یاوران را از دیدگاه قرآن پرسش کردیم.

بفرمائید جوان مهدوی از دیدگاه قرآن چه ویژگی هایی دارد؟

جوانان، بازوی قدرتمند دفاع و سازندگی هر جامعه و تأثیر‌گذارترین افراد در تحولات جامعه‌اند. ویژگیهای جوان آنقدر مهم و با ارزش است که در تشکیل حکومت جهانی امام عصر (عجل الله تعالی فرجه شریف) چشمگیر و نمایان است. در جهان کنونی که عصر بی معنویتی و بی اخلاقی است بسیاری از جوانان جامعه ما توجه خاصی به معنویت، قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) از خود نشان می دهند.

بدیهی است باید این شور و نشاط با شعور معنوی آمیخته و با الگو‌های خوب آشنا شوند تا به سر منزل واقعی رهنمون گردند، یکی از ابزارهایی که به جوانان در این مسیر کمک می کند انس با قرآن و الگوهای قرآنی است، چرا که قرآن کلام خداوند است و انسان می تواند به وسیله انس با قرآن بهره‌های معنوی زیادی ببرد. هر چقدر به قرآن نزدیک شویم صفا و معنویت بیشتر می شود و به همان اندازه از انحرافات و فسادهای اخلاقی دور خواهیم گشت.

امام سجاد علیه السلام می فرماید: اگر تمام اهل مشرق و مغرب از دنیا برود هرگز از تنهایی وحشت نمی کنم، هنگامی که قرآن همراه من باشد. لذا جوانان باید طبق رهنمودهای معصومان (علیهم السلام) به قرآن و الگوهایی که در آن معرفی شده اهمیت بدهند و آن را در عصر غیبت در زمینه‌سازی ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) بکار گیرند. چرا که دوران غیبت کبری دوران تمرین اطاعت و دوران خودسازی و تلاش برای رسیدن به کمال واقعی است.

در قرآن جوانان موفق با ویژگی های خاصی معرفی شده‌اند که یکی از ویژگی‌های آن جوان صبور و تسلیم دستور خداوند است. حضرت اسماعیل (علیه السلام) وقتی به حد رشد رسید، پدر بزرگوارش به او گفت: من در خواب دیده‌ام تو را سر مُی برم، نظرت در این‌باره چیست؟ اسماعیل (علیه السلام) جانانه جواب داد «ای پدر، آن چه خداوند به تو امر کرده، انجام بده به خواست خداوند من را از بردباران خواهی یافت». این فداکاری و جانبازی که هر ساله در عید قربان خاطرة آن زنده می شود و همه به شجاعت و تسلیم بودن اسماعیل در برابر حق آفرین درود و سلام می فرستند. در جهان امروز که گذشت و صبر و تسلیم در برابر حق که از مهمترین و ارزشمندترین ویژگی های مردان الهی است، اسماعیل(علیه السلام) الگوی مناسبی برای جوان منتظر می باشد.

 ویژگی دوم جوان پاک‌دامن است که الگوی این اصل حضرت یوسف (علیه السلام) معرفی شده است. حضرت یوسف (علیه السلام) در برابر خواهش‌های نفسانی زلیخا حاضر به معصیت نشد. این نفس ستیزی حضرت یوسف (علیه السلام) در هنگام مهیا بودن شرایط گناه، الگویی برای همه جوانان عصر کنونی است. زیرا جوان منتظر و زمینه‌ساز ظهور، خود را از گناه و آلودگی دور می کند و خوشا به سعادت آن جوانی که با وجود مهیا بودن گناه خود را به معصیت نمی‌اندازد چرا که خداوند متعال و حضرت مهدی (علیه السلام) را شاهد بر اعمال خود می داند.

 جوان غیور سومین توصیف جوان مهدوی از نظر قرآن کریم است. حضرت موسی (علیه السلام) با تمام تدابیر امنیتی و سخت‌گیریهای فرعون، پا به عرصه وجود گذاشت و درباره فرعون، محل رشد و نمو او شد. آن حضرت در جوانی به حمایت بنی اسرائیل پرداخت، از این رو مجبور شد برای حفظ جانش، وطنش را ترک کند. او صحرای سینا را پشت سر گذاشت و با زحمات طاقت فرسا خود را به «مدین» شهر شعیب پیامبر (علیه السلام) رساند. غیرت این جوان سبب شد به دختران شعیب کمک کند. زیرا او مانند دیگران نسبت به جامعه زمان خود بی تفاوت نبود و احساس مسئولیت کرده و در برابر ظلم ایستاد. امروز جوانان ما هم باید در برابر کوچکترین انحراف، خرافات، بدعت‌ها و مدعیان دروغین بی تفاوت نباشند و باید پویا، سرزنده و آگاه نسبت به زمان، احساس مسئولیت کند.

 شجاعت ویژگی مهم و بعدی جوان مهدوی است. حضرت داود (علیه السلام) جوانی است که در مبارزه سپاه طالوت با لشکر باطل جالوت، پهلوان لشکر کفر را نقش بر زمین ساخت خداوند متعال هم مقام نبوت، حکمت و سلطنت را به او بخشید. وی با به کار بستن قدرت، فکر و قوت جوانی برای مبارزه با طاغوت الگویی برای همه جوانان است تا در برابر جالوتیان زمان ایستادگی کنند. چرا که خداوند پشت و پناه جوانان مبارز با طاغوت است و در برابر این مبارزه، حکمت و بزرگی عطاء خواهد نمود.

در هر صورت جوان منتظر، پویا و دارای فکر و برنامه‌ای است که خود را ضمن رساندن به معنویت و اخلاق، با بهره‌گیری از الگوهای قرآنی و به کار بستن آن در مراحل زندگی خود، زمینه‌ساز ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) باشد. قدر جوان و جوانی را بهتر از پیش بدانیم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «قدر جوانی را قبل از فرا رسیدن پیری بدان». این دوران زیبای زندگی در قرآن بعنوان «احسن تقویم» یاد شده است. مقام معظم رهبری در خصوص اهمیت جوانی می‌فرماید، جوانی در انسان، عبارت از دوران خاصی از عمر است که در آن دوران، انسان به شکفتگی و بالفعل شدن بسیاری از استعدادها می رسد و دوران اوج زیبایی ها و جوشش استعداد‌ها و توانایی هایی است که در انسان هست.

بعد از شناخت و کسب معرفت درباره امام زمان خودسازی برای نزدیک شدن به امام زمان چقدر اهمیت دارد؟

باید به این نکته توجّه داشت که شناخت و ایمان نسبت به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) و استواری در آن، بر هر چیز دیگر، مقدم است چرا که در عصر امامان پیشین، کسانی بودند که در کنار ائمه عصمت و طهارت زندگی می‌کردند ولی چون نسبت به آن برگزیدگان ‌الهی، معرفت و ایمان نداشته‌اند، بهره‌ای از آنها نبرده و چه بسا با آنها هم مخالفت کرده‌اند. از مهمترین راه های نزدیک شدن به امام زمان( عجل الله تعالی فرجه شریف)رعایت تقوا و عشق و محبت داشتن نسبت به ایشان است.

تقوا به معنای ترس از پروردگار و نگهداری نفس است، یعنی اطاعت کامل از خداوند و فرمانبرداری از دستورات او که خلاصه‌اش انجام واجبات و ترک محرمات می‌شود. البتّه تقوا مراتبی دارد و اگر این نردبان را آدمی تا آخرین پله‌اش طی کند به سعادت بزرگی دست خواهد یافت. برای رسیدن به مراحل بالای تقوا انسان باید علاوه بر انجام واجبات و ترک محرمات تا حد امکان باید مستحبات را هم انجام دهد و از شبهات و مکروهات هم دوری کند.

تقوا سبب نورانیت و قرب به حضرت ‌ولی‌عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اتصال روحی با آن حضرت می‌شود. در توقیع شریف امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به شیخ مفید،‌‌امام می‌فرماید: پس هر فردی از شما عمل کند به آن چیزی که به وسیله آن به محبت ما نزدیک می‌شود و دوری کند از آن چیزهایی که به وسیله آن به اکراه و خشم ما نزدیک می‌شود. پس به درستی که امر ظهور ما یک دفعه و ناگهانی است، در وقتی که توبه برای فرد، نفعی ندارد و نجات نمی‌دهد او را از عقاب ما، پشیمانی بر رفتارهای ناپسند. خداوند شما را با الهامات غیبی خود ارشاد و توفیقات خویش را در سایه رحمتش نصیب شما فرماید.

پس آنچنان که از کلمات گهربار آن وجود مقدس دانسته می‌شود، تنها چیزی که نمی‌گذارد به آن حضرت نزدیک شویم، اعمال سوء و گناهان ماست و در حقیقت علّت اصلی این حجاب بین ما و آن حضرت در خود ماست. معصیت خدا سبب می‌شود که دل و قلب انسان از محبت خاندان وحی خالی گردد و بُعد روحی و جسمی از امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیش آید و اعمال شایسته ما، این اتصال روحی با امام را از بین برده و سبب دور شدن ما از آن وجود مقدس می‌گردد.

امر دوّم برای نزدیک شدن به محضر مبارک امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عشق به آن حضرت و ایجاد محبت در خود نسبت به آن مقام مقدس می‌باشد. این یک قاعده کلی است که هر قدر شما به شخصی نزدیک باشید و او را دوست داشته باشید او هم شما را به همان مقدار دوست خواهد داشت لذا امام در حدیث می‌فرمایند که به خود نظر کن و آنگاه درجه محبت خویش را نسبت به ما بسنج. پس بدان به همان مقداری که تو به یاد ما هستی ما هم به یاد تو هستیم.

گاهی می‌شود محّب و عاشق، از یک دوستی عادی گام فراتر می‌گذارد به گونه‌ای که محبوب و معشوق را بیش از خود دوست دارد و او را با همه دنیا عوض نمی‌کند و حاضر است جان را فدایش کند و اوامرش را بی چون و چرا، اجرا کند در این صورت مقام محبت و مودت به آخرین درجه خود می‌رسد که شاید قابل وصف نباشد، وقتی چنین حالت و رابطه‌ای بین عاشق و معشوق پدید آمد، هیچ چیز نمی‌تواند مانع اتصال گردد و هیچ سدی نمی‌تواند در برابر عاشق بایستد. از آن طرف هم وقتی محبوب این حالت محب را مشاهده می‌کند در لطف و مهر ورزیدن نسبت به محب کوتاهی نمی‌کند او را در سرای خویش میهمان می‌نماید و پذیرایی و میهمان‌نوازی از او را به حد اعلی می‌رساند از او می‌خواهد که در کنارش برای همیشه بماند تا این حالت محبت و دوستی از بین نرود.

اگر این حالت علاقه با نهایت درجه‌اش در قلب و روح انسان پدید آمد که امام و آقا و مولای خود را بیش از خویش بخواهد و حاضر باشد که جان در راه او دهد و موانع دنیایی نتواند در مقابلش بایستد، البتّه از طرف آن حضرت عنایاتی که نمی‌توان مثل و مانند آن عنایات و محبت‌ها را در دنیا یافت، به او خواهد شد.

البتّه راه‌های دیگری هم وجود دارد که می‌تواند موجب قرب و نزدیک شدن به آن حضرت گردد که مهم‌ترین آنها عبارتند از: معرفت و شناخت در حد امکان، از آن چهارده نور تابناک خصوصاً حضرت بقیه الله (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به یاد آن حضرت بودن در همه اوقات، انتشار دادن نام و یاد آن حضرت در بین مردم، عظیم شمردن نام آن وجود مقدس، گریه و ناله در دوری از آن امام و حزن و اندوه در غربت او، دعا برای تعجیل فرج در هر صبح و شام در اوقات اذان که در توقیع شریف فرمودند: برای تعجیل ظهور زیاد دعا نمایید که همانا آن(دعا کردن) موجب گشایش در امور و رهایی شما است.

هدیه نمودن ثواب عبادات به آن حضرت، قرائت قرآن و عمل به آن و هدیه ختم قرآن به آن وجود مقدس و مبارک، زیارت نمودن آن حضرت به ادعیه‌ای که در خصوص آن بزرگوار وارد گردیده است، انفاق مال در راه و صدقه دادن برای سلامتی و تعجیل در ظهور آن حضرت، عزاداری و گریه در مصیبت جد بزرگوارش امام حسین (علیه السّلام ) و عمه‌اش زینب(علیها السلام)، دوست داشتن خوبان و شیعیان مخلص و محبان واقعی آن حضرت و احترام گذاشتن به آن‌ها، یاری رساندن به شیعیان آن حضرت و رفع مشکلات دوستان آن بزرگوار در جلب محبت امام زمان( عجل الله تعالی فرجه شریف) موثر است.

صرف دوست داشتن و علاقه به حضرت و منتظر ظهورش بودن کافی است، اگر نه جوان چگونه می‌تواند مهارت‌های مهدوی‌زیستی را وارد زندگی‌اش کند؟

غایت و هدف از خلقت رسیدن به مقام بندگی است: «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون». برای رسیدن به این بندگی، خداوند تبارک و تعالی تمام امکانات را در اختیار انسان قرار داده و می فرماید: «سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض»؛ و حتی کسانی را شایسته بهره وری از نعمتهای مادی و معنوی زمین معرفی می نماید که به مقام عبدالهی نائل گردیده باشند: «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون»

امام عصر (علیه السلام) نه تنها عبد صالح خداوند می باشند که به عنوان "اباصالح" یعنی پدر شایستگان و صالحان معرفی می شوند؛ رسیدن به جامعه ایده آل و الهی و بهره گیری کامل از نعمت‌های دنیوی در گرو رسیدن به این مقام است. بنابراین خانواده به عنوان اولین و موثرترین کانون اجتماعی وظیفه انسان سازی و مصلح پروری را بر عهده دارد.

خانه و خانواده هسته مرکزی اجتماع را تشکیل می‌دهند و مهمترین پایگاه تربیت و انسان سازی به شمار می‌روند. بر این اساس اسلام بر تشکیل خانواده بسیار تاکید دارد. در واقع مقدمه رسیدن به جامعه آرمانی در اسلام ایجاد خانواده‌ای است که بر اساس معیارها و ارزش‌های اسلامی تشکیل گردیده و چنین خانواده‌ای توانایی ایجاد نسل صالح و منتظر را خواهد داشت.

جامعه‌ای می‌تواند زمینه ساز ظهور باشد که از اعتقادات صحیح سیراب شده و افراد آن در پی انجام وظایف و تکالیف خود باشند، در هر سمت و جایگاه اجتماعی که باشند. اساس این جایگاه‌ها خانواده است که در صورت عمل به وظایف اساسی در این نهاد، جامعه ایده آل و آرمانی به وجود خواهد آمد و چنین جامعه‌ای توانایی یاری امام خود را خواهد داشت. یکی از ویژگی‌های منتظران واقعی آنست که پیوسته در صدد شناخت و معرفی الگوی مناسب برای خود و خانواده می باشند.

زندگی مهدوی بر پایه چهار محور عقیده، تکلیف، دین و عزت استوار است، دختر و پسر پیش از ازدواج و تشکیل خانواده و پس از آن و قبل از پدر و مادر شدن و در نهایت پس از آن باید اعتقادات صحیح را در خود ایجاد نمایند و این کاری بس دشوار است.

انسان پس از کسب شناخت صحیح، اعتقاد و ایمان به شناخته‌هایش در گام بعد وارد مرحله عمل می شود. البته این به آن معنا نیست که فرد بگوید من انگیزه یا شناخت کافی نیافته‌ام پس تا زمان حصول آن به تکالیف خود عمل نمی‌کنم بلکه باید شخص تکالیف شرعی را انجام دهد و به منظور ارتقاء درجه خود نسبت به سایر جنبه‌ها تلاش جدی کند. تکلیف مداری در زندگی اسلامی و به طور اخص در زندگی مهدوی فقط شامل مسئولیت پذیری فردی نمی‌شود و مسئولیت‌های اجتماعی را نیز در بر می‌گیرد.

مقدمه رسیدن به جامعه آرمانی در اسلام ایجاد خانواده‌ای است که بر اساس معیارها و ارزش‌های اسلامی تشکیل شده است و اولین قدم در جهت مسئولیت پذیری و هدایتگری از خانواده آغاز می‌شود. در خانواده مهدوی همه باید به مسئولیت خود عمل نمایند در عین حال به اوامر و نواهی خداوند پایبند باشند.

برای ایجاد جامعه‌ای ولایی و مهدوی لازم است به معیارهای چنین جامعه‌ای توجه نمود. دو شاخصه عقیده محوری و تکلیف محوری اساس یک زندگی مهدوی را تشکیل می‌دهند. جامعه‌ای می‌تواند زمینه ساز ظهور باشد که از اعتقادات صحیح سیراب شده و افراد آن در پی انجام وظایف و تکالیف خود باشند، در هر سمت و جایگاه اجتماعی که باشند. اساس این جایگاه‌ها خانواده است که در صورت عمل به وظایف اساسی در این نهاد، جامعه ایده آل و آرمانی به وجود خواهد آمد و چنین جامعه‌ای توانایی یاری امام خود را خواهد داشت.

به نظر شما چگونه می توان نسبت به وجود امام زمان( عجل الله تعالی فرجه شریف) کسب معرفت کرد؟

همه ما کم و بیش تاکنون در مورد لزوم «معرفت امام زمان(علیه السلام)»، مطالبی خوانده یا شنیده‌ایم و می‌دانیم براساس روایات قطعی و تردید ناپذیری که از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان (علیهم السلام) نقل شده، نداشتن معرفت نسبت به امام زمان (علیهم السلام) به منزله مرگ در زمان جاهلیت یعنی مردن در حال کفر و شرک است.

معرفت امام  جایگاه و اهمیت ویژه‌ای در آموزه‌های اسلامی دارد و در سخنان پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) تأکید فراوانی برآن شده است. در آموزه های اسلامی بر تأثیر پرهیزکاری و انجام اعمال شایسته در حصول معرفت راستین و نهادینه شدن آن در وجود آدمی بسیار تأکید شده است. بر اساس این آموزه‌ها انسان می‌تواند با عمل کردن به آموخته های خود، مرزهای دانایی‌اش را گسترش دهد و به آن چه نمی‌داند دست یابد.

شیخ صدوق درباره ضرورت معرفت امام و آن چه که هر مسلمان باید در مورد امام خود بداند، می‌نویسد: بر ما واجب است که پیامبر اسلام و امامان پس از او را که درود خدا برآنان باد، با نام ها و ویژگی‌هایشان بشناسیم. این امر، فریضه واجبی است که بر ما لازم آمده است و خداوند عذر هیچ کس را در مورد آن نمی‌پذیرد، خواه جاهل [قاصر] باشد و خواه (جاهل) مقصّر.

نویسنده کتاب ارزشمند «مکیال المکارم»، مراد و مقصود از «معرفت امام» را که در روایت‌ها بر آن ها تأکید شده، چنین توضیح می‌دهد: «بدون تردید،مقصود از شناختی که امامان ما-درودها و سلام های خداوند بر ایشان باد- تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده‌اند، این است که ما آن حضرت را چنان که هست بشناسیم، به گونه‌ای که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه‌های ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده مدّعیان دروغین باشد.چنین شناختی جز به دو امر به دست نمی آید: شناختن شخص امام به نام و نسب و دوم، شناخت ویژگی های او. به دست آوردن این دو شناخت از اهمّ واجبات است.

شناخت ویژگی‌های امام، در عصر ما از اهمیت بیشتری برخوردار است و در واقع، این نوع شناخت می‌تواند در زندگی فردی و اجتماعی منتظران منشأ اثر و تحول باشد. زیرا اگر کسی به حقیقت به صفات و ویژگی‌های امام عصر(علیه السلام) و نقش و جایگاه آن حضرت در هستی و فقر و نیاز خود نسبت به او آگاه شود، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمی‌شود. البته شناخت امام زمان(علیه السلام) از شناخت دیگر امامان معصوم(علیهم السلام) جدا نیست. اگر کسی به طور کلی به شأن و جایگاه ائمه هدی آگاه شد، صفات و ویژگیهای آن ها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آن ها پی برد، به یقین، به شناختی شایسته از امام عصر(علیه السلام) نیز دست می یابد.

 شاید بتوان گفت شناخت نشانه های ظهور نیز یکی از فروع شناخت امام عصر(علیه السلام) است، زیرا شناخت دقیق نشانه‌های ظهور سبب می‌شود انسان، فریب مدعیان دروغین مهدویت را نخورد و در دام شیّادانی که ادّعای «مهدی» بودن دارند، نیفتند.

کسانی که در پی امام عصر، معرفت امام عصر (علیه السلام) و راه یافتن به ولایت ایشان هستند باید افزون بر مطالعه و تحقیق و تدبّر در ویژگی های امامان معصوم (علیهم السلام) در پیروی از این بزرگواران و دوری از مخالفت آن‌ها نیز بکوشند و خود را از همه آلودگی‌هایی که پیشوایان معصوم نمی‌پسندند، پیراسته سازند. در این صورت است که می‌توان امیدوار بود انوار معرفت این حجت‌های الهی در قلب ما راه یابد. در این راه باید عنایت حضرت حق نیز مدد جوییم و از درگاه الهی نیز توفیق شناخت حجّتش را درخواست کنیم تا بدین وسیله از گمراهی و سرگردانی نجات یابیم.

پایان پیام/

پایان پیام/162